بنده در حدود شش سال از نزدیک با حضرت آیت الله آقای خامنهای بودم. (منظور دوران جنگ است.) در این زمان، بسیاری از روزها با هم بودیم و یا حتی بعضی از شبها سرمان را روی یک بالش میگذاشتیم. اما آنچه که من برایم جالب بود و به عینه میدیدم، این بود که دو روز حضرت آقای خامنهای یکسان نبود. هر روز ایشان را از روز قبل نورانیتر و الهیتر میدیدم
استاد سید علی اکبر پرورش، یکی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در کنار حضرات آیات، بهشتی، خامنهای، هاشمی رفسنجانی و دیگر بزرگان بود که فعالیت های سیاسی بسیاری در زمان انقلاب داشته است. مرتضی نجفی قدسی خاطراتی از این شخصیت انقلابی را در قالب کتاب «خاطراتی از استاد پرورش» به رشته تحریر درآورده که در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقمندان خواهد شد.
* شخصیت حضرت امام و رهبر معظم انقلاب در نگاه استاد پرورش
وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین؛
یادآوری کن، به درستی که در این یادآوری و تذکر، مؤمنان نفع میبرند.
همة عزیزان و بزرگوارانی که در این سالها استاد پرورش را از نزدیک دیدهاند، شهادت میدهند که ایشان هیچگاه اهل تملقگویی و چاپلوسی نبود و اگر هم از کسی تعریف میکرد، مجامله نمیکرد و در اصل، حقیقتی را بیان میکرد. بارها این جمله را از ایشان شنیده بودم که با قاطعیت میگفتند: در قاموس من، تملق احدی جز پروردگار نیست.
ایشان برداشت زیبایی از فرازی از دعای عرفه را داشتند. میفرمودند: امام حسین(ع) در این دعا، اهل عرفان را به دو گروه تقسیم کردهاند. عدهای را اصطلاحاً «اهل هیبت» و عدهای را «اهل محبت» نامیدهاند. در توصیف اهل هیبت هم فرمودهاند: «یا مَن ألبَسَ أولِياءَهُ مَلابِسَ هَيبَتِهِ فَقاموا بَينَ يَدَيهِ مُستَغفِرين؛ اى آن كه جامة هيبت خويش را به اوليايش پوشاند تا اين كه در پيشگاه او به استغفار ايستادند!»
و در توصیف اهل محبت نیز فرمودهاند: «يا مَن أذاقَ أحِبّاءَهُ حَلاوَةَ المُؤانَسَةِ فَقاموا بَينَ يَدَيهِ مُتَمَلِّقين؛ ای کسی که به دوستان و عاشقانت، شیرینی مناجات و انس و همنشینی با خودت را چشاندهای، پس آنان در برابرت به تملق گویی برمیخیزند.»
ایشان معتقد بودند که اینها دو مشی عرفانی هستند که عدهای اهل هیبت و عدهای هم اهل محبت میباشند. این را هم اضافه میداشتند که طریقة عرفانی حضرت امام خمینی(ره) «اهل هیبت» بوده است و طریقة عرفانی رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای (مدظله العالی) نیز «اهل محبت» است.
البته این نکته را باید توجه داشت که اینها مانعهٔ الجمع نیست، یعنی هستند افرادی که هر دو طریقه را دارند، ولیکن معمولاً یکی از این طریقهها در آنها بروز و ظهور بیشتری دارد و از این جهت مشی عرفانی آنها را متمایز مینماید.
ایشان دعای عرفه امام حسین(ع) را یکی از گنجینههای معرفت الهی میدانستند که به لطف الهی بر زبان مبارک حضرتش جاری گشته و کلمه کلمة آن، مخازنی از علم و معرفت است.
استاد پرورش، عرفان واقعی و شناخت صحیح و همه جانبة پروردگار را در این دعا فوق العاده میدید و بر تعمق و مطالعه عمیق بیانات و فرمایشات حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در این دعا برای جویندگان معرفت و عرفان، تأکید داشت.
با توجه به مطالبی که عرض کردم، اکنون اگر جملهای از استاد پرورش در تعریف کسی نقل کنم، ارزش و قیمت آن معلوم میشود.
استاد پرورش در خصوص حضرت امام خمینی(ره)، ایمان و اعتقاد بسیار عمیقی داشتند و ابعاد وجودی ایشان را گسترده میدیدند. اما آنچه که در فضائل حضرت امام(ره) برایشان بیشترین جلوه را داشت، عرفان حضرت امام بود. معتقد بودند که ایشان اعرف عرفای عصر حاضر هستند که قدرت «تصرف» هم دارند.
یکی از مواردی که استاد پرورش برای اثبات نظر خود در این زمینه ابراز داشتند، نقل جلسهای از شورای عالی دفاع در زمان جنگ در محضر حضرت امام(ره) بود.
ایشان میگفتند: روزی اعضای شورای عالی دفاع برای عرض گزارش و استفاده از رهنمودهای ایشان در مشکلات جنگ در خدمت حضرت امام بودند. یکی از فرماندهان نظامی از وضعیت دشمن و اینکه شرق و غرب دنیا پشت سر آنها هستند و چنین دارند و ما چه نداریم و ... خلاصه از قدرت شرق و غرب، توصیفی وحشتناک کرد. در طول صحبت هم حضرت امام (ره) سرشان زیر بود و گوش میدادند. همة اعضای جلسه هم در سکوت فرو رفته بودند.
ناگهان حضرت امام سرشان را بلند کردند و کف دستشان را نشان دادند و این جمله را بیان فرمودند: «شرق و غرب، کف دست ماست.» آنگاه کف دست را به پشت برگرداندند و فرمودند: «بخواهیم، اینطور میشود، اما نمیخواهیم!»
استاد پرورش میگفتند: این جمله حضرت امام(ره) را بسیاری از اعضای جلسه نفهمیدند! این جمله به لحاظ عرفانی، قدرت «تصرف» امام را میرساند، ولیکن خیلیها نفهمیدند!
به هر حال استاد پرورش، دیدشان نسبت به حضرت امام، یک دید معرفتی و عرفانی بود. البته حضرت امام نیز نسبت به استاد پرورش، توجه خاصی داشتند و گاهی ایشان را احضار فرموده و دیدار خصوصی هم داشتند.
استاد پرورش هیچگاه دأب این را نداشتند که از آبرو و اعتبار حضرت امام(ره) و یا مقام معظم رهبری برای خود کیسهای بدوزند و معتقد بودند بسیاری از اینها که ادعای خط امام میکنند، امام را به درستی نمیشناسند و نمیدانند خط امام چیست! ولیکن به خاطر کسب موقعیت و تحکیم پایگاه خود، دم از امام و ولایت میزنند!
استاد پرورش در افقی دیگر سیر میکرد و اصلاً نیازی به این مسائل نداشت. اگر هم تعریفی میکرد، از روی اعتقاد و با معرفت بود. در اینجا مناسب میدانم به توصیفی از رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنهای (دامت برکاته) از لسان استاد پرورش بپردازم.
استاد پرورش در خصوص مقام معظم رهبری و ویژگیهای ایشان از دوران ریاست جمهوری الی الحال، سخنان فراوان داشتهاند و من قصد تکرار آنها را ندارم، ولیکن یک ویژگی را میخواهم اشاره کنم که کمتر کسی توجه کرده است و تا کنون این تبیین را فقط از استاد پرورش شنیدهام که منحصر به فرد است.
استاد پرورش میفرمودند: بنده در حدود شش سال از نزدیک با حضرت آیت الله آقای خامنهای بودم. (منظور دوران جنگ است.) در این زمان، بسیاری از روزها با هم بودیم و یا حتی بعضی از شبها سرمان را روی یک بالش میگذاشتیم. اما آنچه که من برایم جالب بود و به عینه میدیدم، این بود که دو روز حضرت آقای خامنهای یکسان نبود. هر روز ایشان را از روز قبل نورانیتر و الهیتر میدیدم و این سیر تکاملی را در ایشان نظارهگر بودم.
این جمله، اشاره به فرمایش حضرت امیرالمومنین(ره) دارد که انسان مؤمن نباید دو روزش یکسان باشد. یعنی همواره باید در حال سیر تعالی باشد. البته بسیار سخت است، معمولاً افراد خیلی که هنر کنند، درجا میزنند! و یا حتی عقب گرد میکنند! یعنی به جای اینکه سیر صعودی داشته باشند، سیرنزولی دارند و یا در موقعیت خود، متوقف میشوند و غافل از آن هستند که باید سیر تکاملی داشته باشند.
استاد پرورش همواره بر لزوم سیر تکاملی و معنوی تأکید داشتند و میفرمودند: دایرة عصمت، خاص و محدود به ائمة اطهار(ع) است، ولیکن راه تا «سلمان شدن» که فرمودند «السلمان منّا اهل البیت»، باز است و میتوان در همین دنیا و در همین زمان با تلاش و کوشش و جهاد و عبادت به درجة حضرت سلمان رسید.
اللهم ارزقنا عیش السعداء و مرافقة الابرار!
بازتاب خبر در رسانه ها :