زندگی نامه علامه طباطبایی (ره)
http://p.dqat.ir/576
جمعه, ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ -
۰ دیدگاه - ۲۲۸ بازدید
|
زندگی نامه علامه طباطبایی (ره) نویسنده: سپیدة سیادت روزهای ماه «ذیحجه» 1321 ق. یكی پس از دیگری میگذشت و دلهای شیفتگان بیت الله در هوای حرم الهی «لبیك شوق» سر میداد. یاد عرفات و نام مشعر عطش دیدار به جانها داده بود. ناگاه «كعبة كرامت الهی» زیبا چهرهای نورانی را در آغوش پدر و مادری مهربان نهاد. گویی بار دیگر «زمزم» لطف خداوندی رخ نشان داده است. آری طفلی دیده به جهان گشود كه نور سیادت بر سیمای بلورینش آیندهای روشن را خبر میداد. نام او را «محمد حسین» نهادند و آن را به تبرّك نام «جدّ و فرزند» مایة بركت شمردند. زیرا خاندان محمد حسین، خانوادهای اصیل بود كه هماره بیرق بزرگی در دست داشته و شهر تبریز لبریز از نام آنان بوده است. «سراج الدین عبدالوهاب» جد معروف اوست كه با وساطت وی، نبرد خونین دولت ایران و عثمانی، در سال 920 قمری پایان یافت و «مرحوم میرزا محمد تقی قاضی طباطبایی» شخصیت دیگری است كه از قرنها پیش تاكنون شرافت و بزرگواری را از آن خاندان بزرگ قاضی طباطبایی تبریز كرده است. طفولیت و توفان حوادث - دوران كودكی «محمد حسین» با توفان حوادث و بلا همراه بود. بیش از پنج بهار از عمر عزیزش نگذشته بود كه مادری مهربان و با فضیلت را از دست داد. بغض غم و اندوه بیمادری او را رها نكرده بود كه گرد یتیمی بر وجودش سنگینی كرد و از دیدن روی پدر محروم شد. همراه با برادر كوچكتر خود تنها ماند اما هماره دست لطف خداوندی سایهبان مرحمتی بر سر او بود. مدت زیادی از تحصیل او نمیگذشت كه علاوه بر قرآن مجید، كتابهای گلستان، بوستان، اخلاق مصوّر، تاریخ معجم، ارشاد الحساب، نصابْ الصبیان و دیگر كتابهای متداول در مدارس آن روز را فرا گرفت. صرف و نحو و معانی و بیان را نزد استاد خویش مرحوم شیخ محمد علی سرابی آموخت و پس از آن با گامی بلند و همتی فراتر، سطوح عالی در فقه، اصول، فلسفه و كلام را در زادگاه خود نزد اساتید آن خطّه تحصیل كرد. روح لطیف او، ذوقی هنری به وی بخشیده بود. دستمایهای كه با كمك آن توانست خوشنویسی را در اوان عمر خود از آقا میرزا علی نقی بیاموزد. با سپری شدن ایام تلخ و ناكامی طفولیّت، شكوفههای رشد و تكامل بر شاخسار وجود سید محمد حسین نمایان شد. وی از سال 1297 ش. تا 1304 علوم بسیاری آموخت. در این مدت، تمامی درسهای مربوط به سطح را فراگرفت و با شور و شوق بسیاری كتابهای مربوط به ادبیات، فقه، اصول، كلام و معارف اسلامی را آموخت. او خود از روزگار تحصیل خود چنین بازگو میكند: «در اوایل تحصیل كه به نحو و صرف اشتغال داشتم علاقة زیادی به ادامة تحصیل نداشتم و از این روی هر چه میخواندم نمیفهمیدم... پس از آن یك بار عنایت خدایی دامنگیرم شده، عوضم كرد. در خود یك نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل كمال حس نمودم؛ به طوری كه از همان روز تا پایان تحصیل كه تقریباً هیجده سال طول كشید هرگز نسبت به تعلیم و تفكر، احساس خستگی و دلسردی نكردم و زشت و زیبای جهان را فراموش كردم... در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده، باقی را به مطالعه میپرداختم بسیار میشد ـ به ویژه در بهار و تابستان ـ كه شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه میگذراندم...»[1] عشق و شور به تحصیل و تكامل استاد را بر آن داشت كه از شهر خویش رو به سوی، سینای اسرار «نجف اشرف» هجرت كند. تااز شراب عشق علی ـ علیه السلام ـ جامی نوشیده و طریق معرفت و راه رستگاری را بهتر و بیشتر بپیماید. با اولین نگاه به قبّه و بارگاه امیر المؤمنین آخرین كلام خویش را زده و میفرماید: «یا علی! من برای ادامة تحصیل به محضر شما شرفیاب شدهام ولی نمیدانم چه روشی پیش گیرم... از شما میخواهم كه در آن چه صلاح است، مرا راهنمایی كنید». چند روزی نمیگذرد كه نصر الله و یاری الهی به دست مولای متقیان به سوی استاد میآید. شخصیت وارستهای چون حاج میرزا علی آقا قاضی ـ قدس سره ـ به سراغ وی آمده و خطاب به او این گونه میگوید: «كسی كه به قصد تحصیل به نجف میآید؛ خوب است علاوه بر تحصیل، از فكر تهذیب خود غافل نماند.» كیمیای وجود مرحوم قاضی، روح و روان استاد را دگرگون كرده و برنامهای روشن و نورانی برای آیندة او ترسیم میكند. از آن روز كتابی دیگر از زندگی استاد فرزانه باز میشود كه صفحة آغازین آن با این جمله شروع میگردد: علم نبود غیر «علم عاشقی» ما بقی تلبیس ابلیس شقی[2] طلوع عشق و اندیشه مفسر فرزانه مدت یازده سال در كنار مرقد نور آفرین امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ كسب علم كرده وی خوشه چین زبر دست بود كه بیشترین استفاده را از فرصت فراهم آمده نمود. فقه، اصول، فلسفه، ریاضیات، رجال را از محضر اساتیدی والا مقام فرا گرفت. بزرگانی چون: آیة الله نائینی، سید ابو الحسن اصفهانی، سید حسین بادكوبهای، سید ابو القاسم خوانساری، حجت، حاج میرزا علی ایروانی و میرزا علی اصغر ملكی. سر سلسلة اساتید ایشان مرحوم قاضی است. شخصیتی كه «سید محمد حسین» را «علامه» كرد و جام وجود این انسان پاك را جرعههای حیات ابدی و معنویت جاودانه بخشید. مرحوم علامه پیرامون استاد خود مرحوم قاضی چنین میفرماید: «ما هرچه داریم... از مرحوم قاضی داریم. چه آن چه را كه درحال حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده كردیم و چه طریقی كه خودمان داریم و از مرحوم قاضی گرفتهایم.» بازگشت به تبریز دست تقدیر، رجعت فرزانة اندیشمند را رقم زد. پس از سالها اندوختن معارف ناب، در سال 1314 ش. مجبور به بازگشت به زادگاه خویش گردید. دوران تلخ كامی و غربت از مهد علم و دانش از این زمان شروع شد اما مدتی نگذشت كه لطف خفیّ الهی خود را از سراپردة حكمت خداوندی نشان داد. كار تدریس و تحقیق شروع شد و اولین غنچههای «المیزان» با نمودی در «بحار الانوار» بر شاخسار علامه رویید. هجرت به قم - دوران ده سالة اقامت علامه در تبریز همراه با تدریس و تألیف سپری شد و فصلی جدید از حیات وی را فراهم كرد. تا این كه «فیض روح القدس» بار دیگر مدد فرمود و با آمدن چنین آیهای در استخاره، علامه راهی قم گردید: «هُنالِكَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَواباً وَ خَیْرٌ عُقْباً»[3] (در آن جا، یاری به خدای حق تعلق دارد. اوست بهترین پاداش و بهترین فرجام) و آن روز حوزة علمیه قم از ضربات سهمگین رضا خان، رهایی یافته بود و با حضور آیات و مراجع بزرگواری چون آیة الله بروجردی انسجام بیشتری پیدا كرده بود، فرصتی طلایی فراهم آمده بود تا علامه طباطبایی، نیازهای جامعه را سنجیده و بر طبق آنها، برنامهای منظم و كارآمد تنظیم كند. تفسیر و فلسفه درسهایی بود كه ـ براساس احساس وظیفة علامه ـ شروع شد و تعجب بسیاری را برانگیخت چرا كه تدریس تفسیر دانشی به دور از تحقیق تلقی میشد اما پشتكار و اخلاص علامه كار را بدان جا رساند كه «المیزان» حاصل سالهای تلاش و تدریس گردید. درس فلسفه نیز در آن عصر خوشنام نبود. از این رو تلاشهای بسیاری در تعطیل این درس انجام میشد اما رفتار مؤدبانه استاد و برخورد مهربانانة آیة الله العظمی بروجردی ابرهای تیرة سوء تفاهمها را كنار زد و سعایتها را بیاثر نمود.[4] به هر روی تشكیل جلسات عمومی و خصوصی این عالم فرهیخته و حضور شاگردان اندیشمندی چون آیة الله مطهری باعث نقد و بررسی فلسفههای غربی ـ مخصوصاً ماتریالیسم دیالكتیك ـ گردید و آثار و بركات جاودانهای در تدوین كتب فلسفی به همراه خود آورد. ... هر روز كه سپری میشد ابعاد علمی و چهره چشمگیر علامه بیشتر از گذشته نمایان میشد. شعاع شخصیت این استاد فرزانه به داخل كشور محدود نگردید، بلكه اندیشمندان بسیاری را به سوی خویش كشاند و در تمام ابعاد اسلام به بحث و گفتگو با آنان منجر شد. این عظمت بدان جا انجامید كه دولت آمریكا توسط شاه ایران از علامه دعوت رسمی كرد تا در دانشگاههای آن كشور «فلسفة شرق» را تدریس نماید! روح بلند و بینش كم نظیر علامه دست رد به آن همه اصرار زد. او زندگی محقّرانه در قم و جلسات درس با طلاب و تربیت شاگردانی فاضل را بر تمامی ظواهر فریبا ترجیح میداد.[5] یادگارهای ماندگار «انبوه دانش» و «كیمیای ایمان» علامه آثاری گرانبها و جاودانه بسان مشعلی فروزان فرا راه دانش پژوهان آفرید كتابهایی چون: 1. تفسیر المیزان دائرة المعارفی از معارف و در بردارندة بحثهای اعتقادی، تاریخی، فلسفی، اجتماعی و... با تكیه بر قرآن كریم. اثری سترگ كه استاد شهید مطهری 60 سال یا 100 سال دیگر زمان درك عمق و ارزش این كتاب میداند.[6] این كتاب ثمرهای كم نظیر از بیست سال تلاش شبانه روزی علامه است. نقطة آغازین این تألیف به بركت غور و ژرف نگری در روایات بحار الانوار بود علامه سبك این تفسیر را از مرحوم قاضی آموخت و در قم عملی ساخت. 2. بدایة الحكمة كتابی كه یك دوره تدریس فشردة فلسفه برای دوستداران علوم عقلی در قم و سپس دانشگاههای كشور گردید. 3. نهایة الحكمة این اثر برای تدریس فلسفه با توضیحی بیشتر، عمقی افزونتر و سطحی عالیتر تدوین شده است. 4. اصول فلسفه و روش رئالیسم بینش علامه پیرامون نظرات مادیون و ماتریالیستها باعث فراهم آرودن این اثر گردید بركت این كتاب موجب هدایت بسیاری از جوانان مسلمان و نجات آنان از هلاكت كفر و الحاد شد. اثری كه پاورقیهای استاد مطهری عنایتی افزون بدان بخشیده است. 5. حاشیه بر كفایه كتابی اصولی پیرامون قوانین استنباط است كه به تازگی چاپ شده است. 6. شیعه در اسلام دورهای كامل از اعتقادات و معارف شیعه در این اثر نفیس به چشم میخورد. 7. مجموعه مذاكرات با پروفسور هانری كربن او كه محققی فرانسوی است پیرامون چگونگی شیعه و مباحث اعتقادی و... مذاكراتی با علامه داشته كه در این كتاب وجود دارد. 8. خلاصة تعالیم اسلام خلاصة آن چه هر مسلمان متعهد بایداز آن آگاهی داشته و خود را بدان زینت دهد، در این اثر بیان شده است. 9. روابط اجتماعی در اسلام انسان و اجتماع و رشد اجتماعی او، پایة زندگی اجتماعی، آزادی در اسلام و... مباحثی است كه در این كتاب بدانها پرداخته شده است. 10. بررسیهای اسلامی مجموعهای است زرّین از مقالات استاد كه بسان دائرة المعارفی از معارف ناب اسلامی جمع آوری شده است. 11. آموزش دین كتابی با قلم روان و مطالبی لازم و ضروری است كه برای دانش آموزان نوشته شده است. 12 و 13 و 14. رسالة انسان قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا این كتاب كه اكنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شده است مباحثی مفید از عوالم سه گانة ماده، مثال و عقل مطرح كرده و پیرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه كرده است. 15 تا 41. رسالههایی گوناگون دربارة قوه و فعل، صفات، افعال الله، وسائط، نحو، صرف،... این مجموعه 26 رساله است كه بنا به ضرورت و نیاز جامعه توسط علامه نگاشته شده است. 42. دیوان شعر فارسی مجموعهای از اشعار چشمگیر و عمیق علامه كه طی سالیان متمادی سروده شده است. 43. سنن النبی سیره و روش رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ در بین مردم و همراه خانواده در این اثر به چشم میخورد. 44. لبْ اللباب مجموعة درسهای اخلاق استاد كه از سالهای 1368 تا 1369 قمری برای برخی از فضلای حوزة قم بیان فرمودهاند. 45. حاشیه بر اسفار نظرات استاد فرزانه علامة طباطبایی بر اسفار در این كتاب جمع آوری شده است.[7] پی نوشت: [1] . یادنامه علامه طباطبایی، به قلم جمعی از فضلاء و دانشمندان از شاگردان علامه، ص 53. [2] . شیخ بهایی (رضوان الله علیه). [3] . سوره كهف، آیه 44. [4] . یاد نامه علامه طباطبایی، ص 142. [5] . مهر تابان، علامه تهرانی، ص 28. [6] . رك: احیاء تفكر اسلامی، استاد شهید آیة الله مرتضی مطهری. [7] . یادنامه علامه طباطبایی، ص 191ـ212. منبع:www.andisheqom.com
|
بازتاب خبر در رسانه ها
بازتاب تصویری
بازتاب در خبرگزاری ها
بازتاب در روزنامه ها
بازتاب در سایت ها