علامه طباطبایی
ما بزرگترین کاری که در عالم داریم و هیچ کاری
از اطوار و شئون زندگی ما مهمتر از آن نیست،
این است که خود را بسازیم.
رهبر فرزانه انقلاب
او مجموعه ای از فرهنگ و معارف اسلام بود،
فقیه بود ، حکیم بود،آگاه از اندوخته های فلسفی
شرق و غرب بود. مفسر قرآن بود...
خاطراتی از استاد پرورش (۱۹)؛ غبطة آیت الله مهدوی کنی به استاد پرورش!
دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۸ - ۰ دیدگاه - ۵۳۴ بازدید

بعد از ارتحال استاد پرورش روزی برای ضبط برنامه‌ای به محضر حضرت آیت الله مهدوی کنی(ره) رسیدم. ایشان در غم درگذشت استاد پرورش بسیار متأثر بودند. فرمودند: من به شخصیت‌ آقای پرورش غبطه می‌خورم و دوست داشتم جای ایشان بودم! بنده از این سخن بسیار تعجب کردم و ...

استاد سید علی اکبر پرورش، یکی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در کنار حضرات آیات، بهشتی، خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی ‌و دیگر بزرگان بود که فعالیت های سیاسی بسیاری در زمان انقلاب داشته است. مرتضی نجفی قدسی خاطراتی از این شخصیت انقلابی را در قالب کتاب «خاطراتی از استاد پرورش» به رشته تحریر درآورده که در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقمندان خواهد شد.

 

* نهادینه شدن روح انتظار در استاد پرورش

وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدي وَ الْأَبْصار إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ وَ اذْكُرْ إِسْماعيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ هذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقينَ لَحُسْنَ مَآبٍ؛

و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، صاحبان دست‌ها (ى نيرومند) و چشم‌ها (ى بينا)! ما آن‌ها را با خلوص ويژه‏اى خالص كرديم، و آن يادآورى سراى آخرت بود! و آن‌ها نزد ما از برگزيدگان و نيكان‌اند! و به خاطر بياور «اسماعيل» و «اليسع» و «ذا الكفل» را كه همه از نيكان بودند! اين يك يادآورى است، و براى پرهيزكاران فرجام نيكويى است.

از این آیات و دیگر آیات مشابه آن در قرآن کریم که فراوان است، متوجه می‌شویم که خدای متعال دوست ندارد یاد و نام اولیا و بندگان خاص و برگزیده‌اش از خاطره‌ها برود. پی‌در‌پی نام آن‌ها را می‌برد و از آن‌ها به نیکی یاد می‌کند و خصلت‌های خوب و برجستة آن‌ها را بیان می‌کند تا بندگان خدا آنان را اسوه و الگوی خود قرار دهند.

مردم در هر زمان نیازمند الگوهایی هستند تا با نگاه به آن‌ها و سلوک زندگی‌ آنان بتوانند ره رستگاری و سعادت را به خوبی بپیمایند.

بنابراین، فلسفه نکوداشت و بزرگداشت شخصیت‌های بزرگ از این جهت است که خصایص نیک آنان در جامعه تسری یابد. اصولاً بازخوانی زندگانی بزرگان اهل خرد، انسان را خردمند می‌کند. یادآوری شجاعت‌ها و شهامت‌های عاشورائیان، انسان را عاشورایی می‌کند. بیان فضایل و کمالات معنوی و عرفانی اهل معرفت نیز انسان را عارف و در مسیر تکاملی قرار می‌دهد.

خوشبختانه در پرتو انقلاب اسلامی ملت ایران، به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، شخصیت‌های بزرگی بروز و ظهور کردند که برخی از آنان مانند شهدای محراب و یا شهید آیت الله بهشتی و یارانش و یا سرداران بزرگ جبهه و جنگ، هر یک به نوبة خود مجمع فضایل و مکارم اخلاق بودند.

 شهید چمران در عین حالی که مجاهدی بزرگ بود، عارفی دلسوخته بود. دیگر شهدای والای انقلاب اسلامی تا شهدای مدافعان حرم، همگی از مصادیق «مصطفین الاخیار» و از نیکان برگزیده هستند که باید نام و یاد آنان همیشه زنده بماند و چراغ راه ملت بزرگوار و جوانان این مرز و بوم باشند.

استاد سید علی اکبر پرورش، نیز یکی از کسانی است که در نهضت امام خمینی(ره) خوش درخشید و به واسطة سابقه‌ای که در علم و معرفت داشت، مدتی به عنوان وزیر آموزش و پرورش خدمت کرد و بارها از طرف مردم شریف اصفهان به مجلس شورای اسلامی راه یافت و در شورای عالی دفاع و جبهه و جنگ حضوری فعال و اثرگذار داشت. و از همة این‌ها مهمتر در تربیت نسلی از جوانان توفیق بسیار خوبی پیدا کرد که بسیاری از آنان از سرداران عرصة جهاد و شهادت شدند.

 

* غبطة آیت الله مهدوی کنی به استاد پرورش!

بعد از ارتحال استاد پرورش روزی برای ضبط برنامه‌ای به محضر حضرت آیت الله مهدوی کنی(ره) رسیدم. ایشان در غم درگذشت استاد پرورش بسیار متأثر بودند. فرمودند: من به شخصیت‌ آقای پرورش غبطه می‌خورم و دوست داشتم جای ایشان بودم!

بنده از این سخن بسیار تعجب کردم و علت آن را جویا شدم. ایشان فرمودند: آقای پرورش فردی متعهد انقلابی و متدین سیاستمدار بود، ولیکن من از این جهت به ایشان غبطه می‌خورم که می‌بینم ایشان موفق شده است عدة زیادی از جوانان را تربیت کند!

بنده عرض کردم: حضرتعالی هم توفیق خوبی در این زمینه داشته‌اید و با تأسیس دانشگاه امام صادق(ع) بسیاری از جوانان کشور را پیوسته متدین و با اخلاق و دانش و متعهد، پرورش می‌دهید. ایشان فرمودند: اما کار آقای پرورش بالاتر است و شاگردان ایشان، سرداران عرصة جهاد و شهادت هستند. من وقتی در تلویزیون دیدم که شخصی مانند آقای سردار رحیم صفوی می‌گوید: من شاگرد استاد پرورش هستم، به شخصیت آقای پرورش غبطه می‌خورم!

استاد پرورش به فرمودة حضرت آیت الله جوادی آملی، «از جمله کسانی نبود که بنشیند و به بقیه بگوید شما بروید،‌ بلکه می‌گفت: این راه را من رفتم و شما هم بیایید. وی خود رهرو خوبی بود و دیگران را نیز با خود راه می‌برد و چنین کسی می تواند در نقش یک رهبر و قائد باشد.»

ایشان افزودند: استاد پرورش در اثر ارتباط با علما و بزرگان، معارف قرآن و عترت را دریافت کرد. ابتدا آن‌ها را باور کرد و سپس به آن‌ها متخلق شد و در نهایت پس از عمل به این معارف،  آن‌ها را به دیگران منتقل کرد.

از همة این‌ها که بگذریم، آنچه که بیش از همه جوانان را مجذوب استاد پرورش می‌کرد، مباحث عرفانی ایشان بود. مخصوصاً با آن حال بّکاء و سوخته‌دلی که ایشان داشتند، نسیمی از معنویت بر مجالس اخلاقی ایشان می‌وزید و در حقیقت معارف الهی را جوانان گوش نمی‌دادند، بلکه نوش جان می‌کردند!

شب‌های جمعه در سحرگاه برای جمع معدودی از شاگردان، دعای کمیل را با صوتی بسیار دلنشین و با سوز و گداز و اشک ریزان طوری قرائت می‌کردند که تا اذان صبح همه غرق در ندبه و انابه بودند. پس از آن نماز جماعتی با ایشان خوانده می‌شد.

در هر جلسه دعای کمیلی که شرکت می‌کردیم، در پایان آن، احساس سبک‌بالی در پرتو قرائت دعای کمیل به خوبی برای انسان مشهود بود و حتی اثر آن تا هفته‌ها باقی می‌ماند!

 

* نهادینه شدن روح انتظار

استاد پرورش به تمام معنا یک انسان منتظر بود. روح انتظار آنچنان در او نهادینه شده بود که ظهور حضرتش را بسیار نزدیک می‌دید. قرآن کریم هم چه زیبا می‌فرماید: «أَ لَيْسَ الصُّبْحُ‏ بِقَريب‏؛  آیا صبح نزدیک نیست؟!»

این موضوع هرگز به معنای تعیین وقت و زمان برای ظهور نیست و آن را فقط خدا می‌داند، ولیکن انسانی که منتظر باشد و خودش را برای عصر مهدوی آماده کند، قطعاً آن را نزدیک می‌بیند و این اثر وضعی انتظار است.

استاد پرورش از قبل از انقلاب اسلامی در بحث مهدویت ورود داشت و به تفصیل در این کتاب  در طی سه مقاله به تبیین آن پرداخته‌ایم، ولیکن در سال‌های آخر عمر ایشان، این بحث برای استاد پرورش بروز و ظهور عجیبی داشت و اینجا هم یکی از جاهایی است که انسان به حال آقای پرورش غبطه می‌خورد!

متأسفانه در شرایطی که جهان منتظر منجی عالم بشریت است و امروزه بحث ظهور حضرتش یک بحث جهانی است، عده‌ای در کشور ما به طوری ناشیانه به این موضوع پرداختند و تعیین مصداق کردند که اصل بحث را هم تحت الشعاع قرار داد و دیگر کمتر به این موضوع پرداخته می‌شود!

اما استاد پرورش در سیروسلوک خود به مراتب والایی دست یافته بود و در این مقال به یکی دو خاطره از ایشان بسنده می‌کنم.

روزی بنده برای آن‌که ایشان را در این مباحث بر سر حرف آورم، شروع کردم از تشرفات علمای بزرگ به محضر امام زمان (عج) سخن گفتن و داستان تشرف مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، از مراجع عالیقدر شیعه را که مرحوم آیت الله سید حسن میرجهانی(ره) از شاگردان ایشان برای خود بنده نقل کردند و دیگر قضایایی که برای مرحوم میرجهانی رخ داده بود و برخی از آن‌ها هم در کتاب «تشرف یافتگان» آمده است، همه را تفصیلاً بیان کردم.

در آخر استاد پرورش وقتی همة این حرف‌ها را شنیدند، جملة عجیبی به بنده فرمودند و با حالتی عتاب گونه گفتند: آقا! وجود مقدس امام زمان(عج) را رؤیت کردن، کاری ندارد! سپس با قسم محکمی افزودند: به خدا اگر کسی یک هفته درست زندگی کند، حضرت را خواهد دید!

یعنی ما به جای آن‌که در پی دیدار باشیم، باید در فکر خود سازی باشیم تا بتوانیم لااقل یک روز درست زندگی کنیم و سپس بتوانیم یک هفته درست زندگی کنیم و اگر درست شدیم خود به خود جلوات مهدوی ـ ان‌شاءالله ـ رخ خواهد داد و خدا ظرفیتش را عنایت کند.

اما خاطرة دوم که باز بسیار عجیب است، روزی خصوصی محضرشان بودم. بحث نزدیک بودن ایام ظهور را مطرح کردم. ایشان گفتند: آیا شما تا کنون از من در این مباحث ادعایی شنیده‌ای؟ عرض کردم: خیر. سپس ادامه دادند و تأکید کردند که من تاکنون اصلاً اهل ادعا در این مباحث نبوده‌ام، ولی الآن می‌خواهم یک چیزی را به شما بگویم و آن این است که «خدا شاهد است آن‌قدر بوی آمدن حضرت را استشمام می‌کنم که یعقوب بوی پیراهن یوسف را!»

من بهت زده شدم و ایشان باز مجدداً قسم خوردند که این بو را به وضوح استشمام می‌کنم. قبلاً این استشمام را نداشتم، اما الآن رایحة آمدن حضرت برایم عینی است و قطعاً ظهور نزدیک است!

این نکته را هم اضافه کنم که پس از این ماجرا، روزی این خاطره را به یکی از دوستان سرشناس که به استاد پرورش ارادت داشت، به عنوان نویدی عرض کردم. او با صدای بلند خندید و گفت: امام زمان تا دو هزار سال دیگر هم نمی‌آید! من اصلاً چنین تصوری نداشتم، و از این حرف او حیرت زده شدم. گفتم: مگر ما در قرآن نمی‌خوانیم:

إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَ نَراهُ قَريباً؛  آن‌ها آن روز را دور مى‏بينند، و ما آن را نزديك مى‏بينيم.‏

البته او هم این معنا را قبول داشت و گفت: من شوخی کردم، اما این جملة استاد پرورش هم خیلی عجیب است.

کلام را با دو بیتی از مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (کمپانی) (ره) به پایان می‌برم.

ای حجاب ربانی تا به چند تو پنهانی  //  ای تو یوسف ثانی تا به کی به زندانی

شد محیط امکانی همچو شام ظلمانی  //  جلوه کن به آسانی همچو صبح نورانی

هذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقينَ‏ لَحُسْنَ‏ مَآبٍ‏؛  اين يادكردى است، و قطعاً براى پرهيزگاران فرجامى نيك است!

 

بازتاب خبر در رسانه ها :

خبرگزاری حوزه

خبرگزاری شفقنا

------------

سایت صاحب خبر

سایت قطره

سایت خبر فارسی

سایت تی نیوز

سایت خبروان

 

 

بازتاب خبر در رسانه ها
  • بازتاب تصویری
  • بازتاب در خبرگزاری ها
  • خبرگزاری حوزه

    خبرگزاری شفقنا

  • بازتاب در روزنامه ها
  • بازتاب در سایت ها
  • سایت صاحب خبر

    سایت قطره

    سایت خبرفارسی

    سایت تی نیوز

    سایت خبروان

    گالری تصاویر
    بازتاب خبر در رسانه ها
  • بازتاب تصویری
  • بازتاب در خبرگزاری ها
  • بازتاب در روزنامه ها
  • بازتاب در سایت ها
  • هیچ دیدگاهی برای این خبر نوشته نشده است
    طراحی شده توسط مدرن هاست
    ورود به پنل کاربری